حتی اگر در ماه‌های اخیر جامعه ایران با اخبار مربوط به اسیدپاشی در اصفهان و یا چاقو زدن یک جوان به چند دختر جوان در جهرم هم درگیر نبود، اعلام مجدد محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه درباره احتمال تغییر قوانین مربوط به اعدام قاچاقچیان مواد مخدر، این قدر ارزش و اهمیت داشت که تا مدت‌ها مورد بحث و بررسی قرار گیرد. 

اگر کسی قرار بود مرتکبان جنایات اصفهان و جهرم را شماتت کند، اولین دلیلی که برای شماتت آن‌ها به کار می‌برد، بی‌توجهی آن‌ها به زندگی، آینده، سلامت و زیبایی قربانیان بود. در حالت عادی، برای جامعه‌ای که با این گستردگی تحت تأثیر اخبار مربوط به اسیدپاشی قرار گرفت، سخنان لاریجانی باید بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت، زیرا‌ آنچه ‌لاریجانی بر زبان رانده به معنای کم شدن۸۰ تا ۹۰ درصدی اعدامی‌های کشور و به عبارت دیگر به معنای رهیدن چند صد نفر در هر سال از طناب مرگ است. 

اعدام مجرمین در حوزه مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر، تصمیمی بود که هر سه قوه در سال‌های اخیر در جریان تصویب و اجرای آن درگیر بوده‌اند. از آنجایی که این روند، تصمیمی مطابق چهارچوب قوانین کشور بود، حتی اگر از سوی فردی برای مبارزه با مواد مخدر ناکار‌آمد دانسته می‌شد، باز هم نیازمند تبعیت و اجرا بود. 

به هر حال بعد از سال‌ها از اجرای این قانون، نظام قضائی کشور در حال حرکت به این سمت است که مجازات اعدام در حوزه جرایم مواد مخدر را با مجازات‌های دیگر جایگزین کند؛ به عبارت دیگر، جامعه به این نتیجه رسیده ‌که نجات جامعه از بلای مواد مخدر با استفاده از گرفتن حق زندگی از مجرمان مواد مخدر به اندازه کافی کار‌آمد نیست و باید علاجی دیگر جست. 

و اگر کسی اندکی منصف باشد، تغییر سرنوشت و حیات و ممات این چند صد نفری که از این به بعد قرار نیست اعدام شوند، بسیار بیشتر از خوشحالی یا ناراحتی کسی در دنیای غرب اهمیت دارد. شاید باورش سخت باشد، ولی هستند کسانی که از همه این ماجرا تنها از این خوشحال شده باشند که: «با گذشت دو روز از احتمالی که جواد لاریجانی مطرح کرده، مسلم شده که تغییر قوانین بازدارنده در حوزه قاچاق مواد مخدر، نه به سبب آنکه قاچاقچیان مستحق تخفیف و گذشت‌اند، بلکه به این سبب که مردم ایران مستحق نگاهی مهربانانه‌تر از سوی مجامع جهانی هستند، می‌تواند یکی از تدابیر دولت برای حفظ جایگاه جهانی باشد». 

کوچک پنداشتن زندگی آن چند صد تن در برابر یک نگاه مهربانانه «مجامع جهانی» که به دست آوردن آن سندی افتخارآمیز و نشانه تدبیر دولت دانسته شده، تنها گوشه‌ای از اپیدمی بی‌توجهی به جان، مال و آبروی دیگران است که گاهی نشانه‌های آن به صراحت رخ‌نمایی می‌کند. از آمار عظیم قربانیان حوادث رانندگی، تا ۳۸۰ مورد اسیدپاشی کوچک و بزرگ در شش ماه اول سال جاری، تا اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان و تا چاقو زدن به چند دانشجوی دختر، همه و همه نشان می‌دهد که گاهی جان و مال و آبروی دیگران نزد عده‌ای چقدر بی‌اهمیت و بی‌ارزش انگاشته می‌شود. 

اگر احترام به حق زندگی و آبروی دیگران در ذهن ما نهادینه شده بود، آن‌گاه نه تنها این خبر که در تصادفی در یکی از جاده‌های کشور، هشت سرنشین افغان یک خودرو در آتش سوخته‌اند، بهت‌آور تلقی می‌شد، بلکه پیدایش شغل «افغانی‌کِشی» و به عبارت دیگر، جا دادن بیشتر از ده انسان در یک خودروی سواری و یا برخورد بد یک مأمور بداخلاق در پاسگاهی دورافتاده با مهاجرین همسایه هم عده‌ای را به واکنش وا‌می‌داشت.

برای چندمین بار در سال‌های اخیر، ویدئویی از رفتار تحقیرآمیز «سرکار»ی احتمالا شاغل در پاسگاهی دور افتاده با تعدادی پناهجوی «مظلوم» افغان منتشر شده است تا هم بهانه‌ای برای بدخواهان مردم ایران باشد که آن را نشانه بی‌اخلاقی و بدکرداری مردم ایران در حق انسان‌ها بدانند و هم تلنگری بر هر مسئولی که با آن «سرکار» سر و کار دارد تا اجازه ندهد چنین کاری تکرار شود و هم نشانه‌ای برای مدعیان هدایت و آموزش همگانی، که به یاد بیاورند آموختن اهمیت انسان بودن صرف نظر از رنگ و‌نژاد و زبان چقدر ضروری و مهم است.

تماشای فیلم در همین مورد در سایت منبع